پیامک انتظار اس ام اس های روز جمعه

» ای سایه سار ظهر گرم بی ترحم! / جز سایه دستان تو، جایی نداریم تو آبروی خاکی و حیثیت آب / دریا تویی؛ ما جز تو دریایی نداریم.
» ای پیک راستان خبر یار ما بگو / احوال گل به بلبل دستان سرا بگو ما محرمان خلوت انسیم غم مخور / با یار آشنا سخن آشنا بگو.
»‌ غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد / دل نیست هر آندل که ترا یار نباشد شادم که غم هجر توگردیده نصیبم / بهتر ز غم هجر تو غمخوار نباشد.
» ای طبیبا بسر بستر بیمار بیا بهر دلداری دلسوخته زار بیا تو که دل را به نگاهی بربودی زکفم بپرستاری بیمار دل افکار بیا.

پیامک انتظار اس ام اس های روز جمعه


از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم
تا ساحل چشمان توتکثیر شدیم
گفتند غروب جمعه خواهى آمد
آنقدر نیامدى که ما پیر شدی
اللهم عجل لولیک الفرج

به امیدجمعه ای که متن تمام اس ام اس ها یک جمله باشد و آن : مهدی آمد

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی
برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی


هنوزم انتظارو انتظار است
هنوزم دل به “ســیــنـــه” بی قرار است
هنوزم خواب میبینم به شبها
همان مردی که بر اسبی سوار است
همان مردی که جمعه آید روزی
و این پایان خوب انتظار است

این جمعه هم گذشت
یک روز جمعه
کسی آرام می آید
نگاهش خیس عرفان است
قدمهایش پر از معنا
دلش از جنس باران است
کسی فانوس بر دستش
مثال نور می آید
امید قلب ما روزی مثال نور می آید
اللهم عجل لولیک الفرج


آرزو هایم زیر انبوهی از خاکستر
هنوز نفس می کشد
هنوز شعله ورند
نسیم مهربانی تو کدام جمعه می وزد

در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد


دل پریشونم پریشونم که اربابم نیومد
بعد عمری عاشقی حتی یه شب خوابم نیومد
آسمون عصرای جمعه مثل من بهونه گیره
بارون گریه باهام حرف میزنه که خیلی دیره


یارب نظر عنایتى بر ما کن
حکم فرج امام ما امضا کن
ما را به ارادت شهیدان حسین(ع)
در زمره یاوران او احصا کن

ترسم بمیرم از غم هجران تو یابن الحسن(عج) در آرزوى دیدن دوران تو یا بن الحسن(عج) روزى اگر چشمان من افتد بروى ماه تو این نیمه جان را مى کنم قربان تو یابن الحسن(عج)

خوب است ما هم مثل باران حس بگیریم
هر شب سراغى از گل نرگس بگیریم
"اللهم عجل لولیک الفرج"

هر که دیوانه نشد از عشق تو عاقل نیست ، آنکه نشناخت تو را معرفتش کامل نیست . دعا کنید منتظران که بیاد یا مهدی

آقا جان! حیف نیست ماه شب چهارده پشت ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند،حیف نیست دیده را شوق وصا ل باشد ولی فروغ دیده نباشد.

مهدی جان!
سئوالی ساده دارم از حضورت
من آیا زنده ام وقت ظهورت ...
اگر که آمدی من رفته بودم
اسیر سال و ماه و هفته بودم ...
دعایم کن دوباره جان بگیرم
بیایم در رکاب تو بمیرم...

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات

 بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست

 بهر فرج و ظهور مهدی صلوات


در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند

ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار


سر راهت در انتظارم
برده هجرت صبر و قرارم ...
جز ظهورت ای گل زهرا
به خدا حاجتی ندارم...


کجایى اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت؟

به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحضه آمدنت را بدانیم...

گفته بودم گربیایی مقدمت را گل فشانم گل چی قابل مهربانم چشمهایم فرش راهت


چه انتظارعجیبی! توبین منتظران هم عزیز من چه غریبی!
عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت
چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت
چه بی خیال نشستیم چه کوششی چه وفایی؟
فقط نشسته وگفتیم خداکند که بیایی.


جزاو به هیچ واقعه ای دل نبسته ایم
موعود جمعه *جمعه موعود می رسد....


نیازارم ز خود هرگز دلی راکه میترسم در آن جای تو باشد ..


دل پریشونم پریشونم که اربابم نیومد
بعد عمری عاشقی حتی یه شب خوابم نیومد
آسمون عصرای جمعه مثل من بهونه گیره
بارون گریه باهام حرف میزنه که خیلی دیره


ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد


آرزو هایم زیر انبوهی از خاکستر
هنوز نفس می کشد
هنوز شعله ورند
نسیم مهربانی تو کدام جمعه می وزد


این جمعه هم گذشت…
یک روز جمعه
کسی آرام می آید
نگاهش خیس عرفان است
قدمهایش پر از معنا
دلش از جنس باران است
کسی فانوس بر دستش
مثال نور می آید
امید قلب ما روزی مثال نور می آید
اللهم عجل لولیک الفرج


هنوزم انتظارو انتظار است
هنوزم دل به “ســیــنـــه” بی قرار است
هنوزم خواب میبینم به شبها
همان مردی که بر اسبی سوار است
همان مردی که جمعه آید روزی
و این پایان خوب انتظار است


چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی


از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم
تا ساحل چشمان توتکثیر شدیم
گفتند غروب جمعه خواهى آمد
آنقدر نیامدى که ما پیر شدی
اللهم عجل لولیک الفرج



در سرى نیست که سوداى سرکوى تو نیست
دل سودا زده را جز هوس روى تو نیست
سینه غمزده‏اى نیست که بى‏روى و ریا
هدف تیر کمانخانه ابروى تو نیست . . .



چه خوش است من بمیرم به ره ولای مهدی

سروجان بها ندارد که کنم فدای مهدی
همه نقد ِ هستی خود ، بدهم به صاحب جان

که یکی دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی . . .





رایحه ای ببویمت، نرگس خوب روی من

بگذار تا بجویمت ، ای همه جستجوی من
راز دلم بگویمت ، ای همه گفتگوی من

خون جگر ، خبر کند قصه مو به موی من . . .



چشمه‌های نور را ازدیده جاری می‌کنیم

تا بیائی جمعه‌ها را بی‌قراری می‌کنیم
در شقایقزارها با اشک سرداران عشق

ردّ پای خسته‌ات را مشکباری می‌کنیم . . .



خواهی که در پناه کرامات سرمدی

ایمن شوی زفتنه و ایمن زهر بدی
لبریز کن زعطر گلِ نور سینه را

با ذکر سبز یک صلوات محمدی . . .



خال زیبای جمال دلربایت را بنازم
بوی عطر جانفزای خاک پایت را بنازم
گرچه سرو ناز نازد بر قدو بالای نازش
سرو نازم ناز کم کن نازهایت را بنازم . . .


ای پری رو زچه رو روی نشانم ندهی
مویی از طره گیسوی نشانم ندهی
دلم از هجر رخت سوخت خدا را زچه رو
جلوه ای زان رخ دلجوی نشانم ندهی . . .


کی شود بینم رخ ماه دل آرای ترا تا کشم بر دیدگان خاک کف پای تر
سر به بالین با امید دیدن رویت نهم تا مگر در خواب بینم روی زیبا ترا . . .


ای آفتاب هستی ای شور عشق ومستی / بازآ بخوان کلامی زان معجز الهی
ای دیده ها به راهت ای قائم هدایت / تا کی کنم حکایت شرح غم جدائی


بود محرابم ابروی تو ای دوست / نمازم جانب کوی تو ای دوست
اگر حبل المتین فرموده قرآن / نباشد غیر گیسوی تو ای دوست . . .


خدایا مردم از هجران مهدی / ندیدم چهره تابان مهدی
چنانم کن که بنمایی حسابم / مرا در زمره یاران مهدی . . .

ای سایه سار ظهر گرم بی ترحم! / جز سایه دستان تو، جایی نداریم
تو آبروی خاکی و حیثیت آب / دریا تویی؛ ما جز تو دریایی نداریم . . .

ای پیک راستان خبر یار ما بگو / احوال گل به بلبل دستان سرا بگو
ما محرمان خلوت انسیم غم مخور / با یار آشنا سخن آشنا بگو . . .

غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد / دل نیست هر آندل که ترا یار نباشد
شادم که غم هجر توگردیده نصیبم / بهتر ز غم هجر تو غمخوار نباشد . . .

ای طبیبا بسر بستر بیمار بیا بهر دلداری دلسوخته زار بیا
تو که دل را به نگاهی بربودی زکفم بپرستاری بیمار دل افکار بیا . . .
به امید ظهورش . . .